تفاوت دو مقوله ى انیمیشن و موشن گرافیک مبحثى است که گفتکو و مطالعه زیادى را مى طلبد. بسیار دیده مى شود که به اشتباه، واژه انیمیشن و موشن گرافیک به جای یکدیگر بکار برده مى شود؛ چرا که تصور مى شود هر دو مبحث یکسان و هم معنی هستند. از آنجا که تفاوت زیادى بین این دو وجود دارد و بحث هاى فراوانى پیرامون اختلاف یا شباهت بین این دو مقوله شکل گرفته است، به سراغ داوران بخش موشن گرافیک رفته ایم و نظرات آن ها را جویا شدیم.
تفاوت انیمیشن و موشن گرافیک در چیست؟
هنوز در جهان یک تعریف فراگیر براى گرافیک متحرک ارایه نشده است . پنج تصویر از یک بز بر روی یک جام سفالین در حفاری های شهر سوخته، شاید اولین گرافیک متحرک جهان باشد که در حفاری های این شهر که در کاووش های باستان شناسى از زیر خاک بیرون آمد. با مطالعه ی این جام سفالین متعلق به ۴٢٠٠ سال پیش پاسخ سوال امروز را پیدا می کنیم.
فراموش نکنید که هنر انیمیشن و سینما حرکات را تجزیه می کند و دستگاه نمایش، این حرکات یا تک عکس ها را بصورت تسلسلی با هم ترکیب میکند تا توهم حرکت در ذهن بیننده شکل بگیرد. این گونه است که صنعت و هنر شگفت آوری به نام سینما، انیمیشن و تلویزیون در روزگار نو پدید آمد. در جام سفالین شهر سوخته، تجزیه ی حرکت را می بینیم اما وسیله ی ترکیب حرکت وجود نداشت و فقط ذهن بیننده باید بتواند تا آن تصاویر تسلسلی را باهم ترکیب کند .
توهم حرکت…! عرفا گاه می گویند که دیدن باور کردن نیست و فیزیک هم میگوید که ندیدن نباید باعث انکار شود! امواج الکترومغناطیسی را نمی بینیم ولی هست.
تفاوت انیمیشن و موشن گرافیک در هزینه تولید
هزینه تولید آنها بهشدت متفاوتاند. معمولاً برای ساخت یک فیلم یا سریال کارتونی میلیونها تومان هزینه میشود و ماهها زمان نیاز دارد تا زمانی کوتاه دقیقاً مطابق با سلیقه کارفرما تولید شود. ولی کار کردن با تصاویر دوبعدی خیلی نیاز بهدقت ندارند. چون با دیدن یک نفری که در حال تکان داد دست خود است مفهوم را خیلی راحت متوجه میشوید. پس طراحی آن شخصیت خاص عملاً بیهوده است. پس ساختن تصاویر کارتونی آماده خیلی ارزانتر از ساختن شخصیتهای سهبعدی حرفهای است.
وضعیت فعلى موشن گرافیک ایران چگونه است؟
گرافیک متحرک در ایران به معنای یک هنر نوین، پنجاه سال پیش با فیلم «گاو» دومین فیلم سینمایی «داریوش مهرجویی» با تیتراژ «فرشید مثقالی» آغاز شد و تا به امروز با مجموعه تلویزیونی «روزگار غریب» ساخته «کیانوش عیارى» و تیتراژی که «ابراهیم حقیقی» برای این مجموعه ساخت، با قدرت راه خود را ادامه می دهد. متاسفانه گاه می بینم که نرم افزارها در دست تکنیسین ها، از آن ها شبه هنرمند ساخته و من هیچ سلیقه، خلاقیت، زیباشناختی و مبانی اولیه طراحی را در آثار این شبه هنرمندان نمی بینم. همانطوری که مردان تازه به دوران رسیده ی ما در خیابان و ادارات، کت و شلوار براق میپوشند! دست روی دلم نگذارید .
تلویزیون در خانه های من و شما مظهر خیلی از رفتارها و سلیقه های ما ایرانیان است . سلیقه بصری بسیاری از کسانی که کار گرافیک می کنند، یا کار گرافیک متحرک می کنند، از ترکیب بندی قاب تصویر، کاربرد رنگ و روانشناسی آن، فونت، موسیقی و صدا، اصل ایجاز، اصول هنر تدوین، مبانی زیبا شناختی و یا حتی به کارگیری نرم افزارهای رایانه ای و … گاه به ما می گوید: سازنده اثر سلیقه و سواد بصری ندارد! سر به سرم نگذارید! به حال خود رهایم کنید! برای هنر تصویر و برای ارتقا سلیقه ی تصویر دعا کنید. دعا کنید تا آلودگی تصویر رخت بر بندد.
پاسخ دهید